همیشه به این فکر میکنم که چطور میشه خونه رو از اون حالت خشک و بیروح دربیارم و یه حس زنده و شاداب بهش بدم. یه روز که از سر کار خسته برگشتم و چشمم به گلدونای گوشه اتاق افتاد، فهمیدم جواب همینجاست: گیاهان آپارتمانی. این موجودات سبز و دوستداشتنی انگار جادو میکنن؛ هوا رو تمیز میکنن، حال آدم رو خوب میکنن و خونه رو تبدیل به یه جای گرم و صمیمی میکنن که دلت نمیخواد ازش دل بکنی. حالا میخوام تجربهم رو باهاتون در میون بذارم و بگم چطور با چند تا گیاه مثل آلوئه ورا، سانسوریا یا حتی کاکتوس میشه خونه رو زیر و رو کرد.
چرا گیاهان آپارتمانی انقدر خاصن؟
فکرش رو بکنید، یه گوشه از خونهتون یه زاموفیلیا سرسبز و براق داره بهتون لبخند میزنه. این گیاها فقط برای قشنگی نیستن؛ یه جورایی مثل یه دوست کنار آدم هستن. مثلاً سانسوریا که بهش شمشیری هم میگن، شبها اکسیژن تولید میکنه و باعث میشه خوابتون عمیقتر بشه. یا آلوئه ورا که هم یه گیاه زینتیه، هم اگه پوستتون خشک بشه، میتونید یه برگش رو ببرید و ژلش رو استفاده کنید. اینا فقط یه تیکه از طبیعت نیستن، یه جور زندگی میدن به فضاتون که هیچ لامپ یا دکوری نمیتونه جاش رو بگیره.
من خودم وقتی برای اولین بار حسن یوسف رو آوردم خونه، باورم نمیشد این همه رنگ و لعاب فقط از یه گلدون کوچیک بیاد. برگاش که انگار نقاشی شدن، هر روز صبح که نور خورشید میخوره بهشون، انگار یه تابلوی زنده تو خونهم دارم. این گیاها به آدم حس بودن میدن، حسی که تو دنیای شلوغ امروزی خیلی کم پیدا میشه.
انتخاب گیاه مناسب برای خونهتون
هر خونهای حال و هواش فرق داره و برای همین باید گیاهی رو انتخاب کنید که به سبک زندگیتون بیاد. مثلاً اگه مثل من وقت زیادی برای مراقبت ندارید، زاموفیلیا یا کاکتوس بهترین دوستاتون میشن. اینا انقدر مقاومن که حتی اگه یه هفته یادتون بره آبشون بدید، بازم سرحال وایمیسن و غر نمیزنن. از اون طرف، اگه عاشق رسیدگی و نوازش گیاهاتون هستید، شفلرا یا فیکوس انتخابای خوبیان. اینا یه کم بیشتر به توجه نیاز دارن، ولی در عوض با برگای بزرگ و قشنگشون خونه رو پر از حس تازگی میکنن.
یه بار رفتم خونه دوستم و دیدم یه تراریوم خوشگل رو میز ناهارخوریش گذاشته. این شیشههای کوچیک پر از گیاهای ریزهمیزه انگار یه جنگل مینیاتوریان که میتونید هر جای خونه بذاریدشون. هم شیکن، هم به مراقبت زیادی نیاز ندارن. اگه دنبال یه چیز خاص و متفاوتید، حتماً یه سر به این دنیای سبز بزنید.
چطور گیاها رو تو دکور خونه جا بدیم؟
حالا که تصمیم گرفتید خونهتون رو سبز کنید، باید یه کم خلاقیت به خرج بدید. مثلاً من کاج مطبق رو گذاشتم کنار پنجره اتاق نشیمن. این گیاه با اون برگای طبقاتی و سبزش انگار یه مجسمه زندهست که هر کی میاد خونه، یه لحظه مکث میکنه و نگاش میکنه. یا قاشقی که برگاش مثل قاشقای کوچیک و براقن، رو یه میز کوتاه کنار کاناپه گذاشتم و هر وقت چای میخورم، حس میکنم تو یه کافه دنج جنگلیام.
اگه فضای خونهتون کوچیکه، سانسوریا رو امتحان کنید. چون عمودی رشد میکنه و جای زیادی نمیگیره، ولی با برگای بلند و کشیدهش کلی شخصیت به فضا میده. یا مثلاً فیکوس با اون برگای پهن و تیرهش رو میتونید تو یه گلدون شیک بذارید و یه گوشه خالی رو باهاش پر کنید. اینجوری هم خونهتون مرتبتر به نظر میاد، هم یه حس طبیعی و دلانگیز پیدا میکنه.
مراقبت از گیاهان آپارتمانی؛ سخت یا آسون؟
بعضیها فکر میکنن نگهداری از گیاها کار سختیه، ولی راستش به نظرم بیشتر به شناخت بستگی داره. مثلاً آلوئه ورا و کاکتوس فقط هر چند وقت یه بار یه کم آب میخوان و نور غیرمستقیم. من خودم یه گوشه از خونه رو که نور خوبی داره انتخاب کردم و این دو تا رو اونجا گذاشتم؛ انگار خودشون دارن زندگیشون رو میکنن و من فقط هر از گاهی یه سر بهشون میزنم.
از اون طرف، حسن یوسف یه کم حساستره. اگه نورش کم باشه، رنگای قشنگ برگاش کمرنگ میشن، پس باید بذاریدش جایی که صبحا نور ملایم خورشید بهش بخوره. شفلرا هم همینطور؛ اگه خاکش زیادی خیس بمونه، برگاش زرد میشن و غصهتون میگیره. من یه برنامه ساده برای خودم درست کردم: هفتهای یه بار به همهشون سر میزنم، خاکشون رو چک میکنم و اگه لازم باشه یه کم آب میدم. اینجوری هم حال خودم خوبه، هم گیاهام شاد و سرحالن.
حس و حال خونه با گیاهان آپارتمانی
یه چیزی که بعد از آوردن این گیاها به خونهم فهمیدم اینه که انگار روح خونه عوض شده. مثلاً وقتی تراریوم رو رو میزم میبینم، حس میکنم یه تیکه از طبیعت رو با خودم آوردم تو این چهار دیواری. یا وقتی برگای قاشقی رو با دستم لمس میکنم، یه جور آرامش عجیب بهم دست میده که تو کل روز پر از استرس، واقعاً بهش نیاز دارم.
کاج مطبق هم که دیگه شده پادشاه خونهم. هر مهمونی که میاد، اول میره سراغ اون و میپرسه: “اینو از کجا آوردی؟” این گیاها فقط برای خودتون نیستن، برای هر کسی که پاش رو تو خونهتون میذاره یه حس خوب میسازن. انگار خونهتون دیگه فقط یه جای خوابیدن نیست، یه فضای زنده و پرانرژیه که آدم دلش میخواد ساعتها توش بمونه.
یه شروع ساده برای خونه سبز
اگه تازه میخواید شروع کنید، پیشنهادم اینه با یه گیاه ساده مثل زاموفیلیا یا سانسوریا برید جلو. اینا هم قشنگن، هم به دردسر نمیندازنتون. بعد که دستتون راه افتاد، میتونید سراغ فیکوس یا شفلرا برید و کمکم خونهتون رو پر از سبزینگی کنید. من خودم از یه کاکتوس کوچیک شروع کردم و الان دیگه نمیتونم خونهم رو بدون این دوستای سبز تصور کنم.
خونهتون رو با گیاهان زنده کنید
خلاصه که اگه دلتون میخواد خونهتون از این حالت بیروح دربیاد و یه جای دنج و پر از طراوت بشه، همین امروز دست به کار بشید. یه تراریوم کوچیک، یه کاج مطبق شیک یا حتی یه قاشقی ساده میتونه شروع راهتون باشه. این گیاها نه تنها خونهتون رو قشنگتر میکنن، بلکه حال دلتون رو هم بهتر میکنن. به نظر من، هیچچیز نمیتونه جای اون حس تازگی رو بگیره که وقتی صبح چشماتون رو باز میکنید و یه کاکتوس یا زاموفیلیا رو میبینید، بهتون دست میده.
حالا نوبت شماست که خونهتون رو با این سبزای دوستداشتنی پر کنید و هر روز با دیدنشون لبخند بزنید. باور کنید ارزشش رو داره!